امان از بی کسی

ساخت وبلاگ
مثل اینکه بلاخره اتفاقی که می ترسیدم داره به وقوع می پیونده...صهبای من داره از کشور می ره...با  بی مهری هم می ره...و من همیشه خودمو مقصر می دونم...دارم‌فکر می کنم باهاش برم ...

امان از بی کسی...
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahbayeman بازدید : 95 تاريخ : جمعه 9 اسفند 1398 ساعت: 3:01

دنیا بلاخره مجبورم می کند که بغلش کنم...

اما چه کسی می داند چه چیزی را ؟؟؟

امان از بی کسی...
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahbayeman بازدید : 80 تاريخ : شنبه 10 آذر 1397 ساعت: 21:19

آخ خخخ باورم نمیشه اینقدر دوست داشته باشم

یعنی خداروشکر می کنم بروکو هست

یعنی اگر دیروز با من نبود من لحظه ای به دنیا امید پیدا نمی کردم.

بروکو سگه خوب حالمو فهمید و کنارم نشست و حرفهامو شنید 

بروکو و آروم نشستن محال ممکن است

خیلی حالم از نبودنت خرابه 

امان از بی کسی...
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahbayeman بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 19:52

کم شدن محبوبیت داره خودشو نشون می ده

فکر نمی کردم اینقدر سریع اتفاق بیوفته

عکس جدیدی به پروفایلت اضافه شده 

و اولیت دوم شده عکسی که نماد عشقو با خودش یدک می کشید...

این قانون زندگی آدم هاست...

فراموش می شوی حتی اگر نخواهی

امان از بی کسی...
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahbayeman بازدید : 84 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 19:52

ﺷﺒﯽ ﺩﺭ ﮐﻨﺞ ﻣﯿﺨﺎﻧﻪ , ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺗﯿﻎ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻢ ..ﺑﮕﻔﺘﻢ :ﺧﺎﻟﻘﺎ , ﻳﺎﺭﺏ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﯼ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﺴﺘﻢ؟ﮐﺠﺎﺋﯽ ﺗﻮ؟ ﭼﻪ ﻫﺴﺘﯽ ﺗﻮ؟ ﭼﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﯽ ﺗﻮ ﺍﺯﻗﻠﺒﻢ؟ﺗﻮ ﺍﺯ ﻣﺴﺘﯽ ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ؟ ﺗﻮ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻡ ﭼﻪﻣﯿﺠﻮﺋﯽ؟ﺗﻮ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﯼ ...ﺗﻮ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺭﺍ ﺯ ﻓﺮﻫﺎﺩﺵ امان از بی کسی...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahbayeman بازدید : 220 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 19:52

۲۰ تا بود

اولیشو دوتایی کشیدیم 

وسطیها با هم تک تک کشیدیم

و آخریو به یادت به تنهایی کشیدم

 

امان از بی کسی...
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : خاطراتت, نویسنده : sahbayeman بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 19:52

شما جرات داشتی و رفتی... دنیای عجیبیه ...خیلی وقت بود بیدار موندن تا این ساعت برام خیلی سخت بود. روز اول آشنایی ساعت از یک گذشت و خوابم نبرد و اولین شب جدایی مون هم ساعت از یک گذشت و خوابم نبرده. اوضاع من از روزهای سختی رو می گذرونم گذشته و به ث امان از بی کسی...ادامه مطلب
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahbayeman بازدید : 88 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 19:52

ساعت ۶ صبح رفتم پاکدشت تا ۴ عصر

اومدم خونه تا ۹ شب خونه موندم 

رفتم افسریه یه فریزر خریدم که فردا با خودم ببرم شمال غذای آلیس تامین بشه.و به همین راحتی در ۳ خط یک روز را بی تو گذروندم

امان از بی کسی...
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahbayeman بازدید : 77 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 19:52

الان اومدم درد دل کنم که دیدم یک نظر در صندوق پیامم هست.

با دیدن این صحنه قلبم کوبش شدیدی رو شروع کرد 

پیام رو باز کردم دیدم تو نیستی و این برای نابودی کافی بود

امان از بی کسی...
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sahbayeman بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 19:52

صبح که می اومدم اداره جمله ای شنیدم که نابودم کرد و بی اختیار صورتم خیس شد

من از تصمیم خودم خیلی در فشارم....

من خیلی دوست دارم  خیلی دوست دارم خیلی دوست دارم

و اون جمله...

کناره من لبه پرتگاهی...

که آخرش سقوط می کنی...

من دلم نمی خواد تو لبه پرتگاه باشی

دلم نمی خواد تو سقوط کنی

منو ببخش باید مجبور می شدم...بلاخره باید خودخواهی من یک جا کار دستم می داد.خوشحالم اینجا این اتفاق برام افتاد ...

امان از بی کسی...
ما را در سایت امان از بی کسی دنبال می کنید

برچسب : پرتگاهی, نویسنده : sahbayeman بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 19:52